رمزگشایی از یک شاهکار هنری

رمزگشایی از یک شاهکار هنری

کارت خوب: «یوهانس ورمیر» چهره ای رازآلود در تاریخ هنر است. او یکی از مشهورترین هنرمندان دوران طلایی هلند شمرده می شود. اما چرا صحنه های آرام آثار او تا این اندازه مسحورکننده اند؟ آیا به خاطر مهارت بی نظیر ورمیر در استفاده از نور و بازی آن بر سطوح مختلف است؟ یا شاید به سبب سکوت مرموزی است که در ترکیب بندی هایش نهفته، و بیننده را وادار می کند تا داستان ناگفته اش را حدس بزند؟


بهر دلیلی که باشد، «ورمیر» بازهم با تصاویر کوچک و خیره کننده خود بینندگان امروزی را شیفته می کند. یکی از شاهکارهای او که «هنر نقاشی» کردن نام داد، خیلی از تکنیک هایی را در بر می گیرد که سبک خاص و امضادار ورمیر را شکل داده اند.
به گزارش کارت خوب به نقل از ایسنا، «عصر طلایی هلند» (۱۵۸۸–۱۶۷۲) زمانی هیجان انگیز برای هنرمندان بود. این مکان در این دوره با خاصیت هایی همچون رفاه، ثبات و تجارت شناخته می شد. بازار داخلی هنر رونق داشت و تقاضاها سیری ناپذیر و عرضه ها اعجاب انگیز بود. هنرمندان مشغول نقاشی و مشتریان هم مشغول خرید بودند.
با این وجود، با توجه به این فضای مساعد برای هنرمندان، «یوهانس ورمیر» به یک هنرمند تمام وقت تبدیل نشد. او عمدتا یک فروشنده آثار هنری و صاحب میهمان خانه بود و بدین سبب فقط ۳۵ اثر شناخته شده از خود به جا گذاشت.
مجموعه آثار «ورمیر» در مقایسه با هم عصرانش، بسیار کوچک است. اما چیزی که در کمیت کم دارد، باکیفیت جبران شده است. تابلو نقاشی «هنر نقاشی کردن» آشکارا ثابت می کند که او به اصل «ارجحیت کیفیت بر کمیت» باور داشته است.



تابلوی «هنر نقاشی کردن» حدودا بین سالیان ۱۶۶۶ تا ۱۶۶۸ میلادی نقاشی شده است. این اثر هنری رنگ روغن روی بوم است و در ابعاد ۱۰۰ سانتی متر در ۱۲۰ سانتی متر خلق شده است.
این نقاشی، فضای یک کارگاه هنری را به تصویر می کشد؛ جایی که نقاش پشت سه پایه اش نشسته و مدلی در فاصله دورتر، در کنار پنجره ای نامرئی، ایستاده است.
اتاق با وسایل مختلفی به گونه ای مجلل آراسته شده: چند قطعه مبلمان، سه تکه پارچه، چلچراغی برنزی، نقشه ای از جمهوری هلند، تیرهای چوبی سقف، و کف پوش شطرنجی.
این استودیو، متعلق به هنرمندی فقیر و گرسنه نیست؛ بیننده شاهد هنرمندی موفق است که مشغول خلق تصویر بَعدی خود است.



مدل زن در قالب «کلیو»(Clio)، الهه تاریخ، ایستاده است. طبق اسطوره شناسی یونان، «کلیو» الهامی برای نویسندگانی بود که درباره ی رویدادهای تاریخی در اشعار حماسی خود می نوشتند.
زنی که در این نقاشی به تصویر کشیده شده است، برخی از نشانه های کلیو را به تن دارد یا در دست گرفته است: تاج برگ بو بر سرش نماد پیروزی است. شیپور در دست راستش نماد شهرت است و کتاب در دست چپش نماد نگارش تاریخ است که به «هرودوت»(حدود ۴۸۴ تا ۴۲۵ قبل از میلاد)، یکی از مشهورترین تاریخ نگاران یونان، مرتبط می شود.




در این تابلو، نقاش در مقابل سوژه نشسته است. او به مدل نگاه می کند و تصویرش را روی بوم نقاشی می کند. بدین سبب چهره اش برای بیننده نمایان نیست، چونکه پشتش به پیش زمینه است.
آن چه بسیار جالب توجه است، انتخاب لباس اوست. او لباس های معاصر قرن هفدهم هلند را به تن ندارد، بلکه لباسی متعلق به سبک قرن پانزدهم بورگوندی پوشیده است.
خیلی از محققان براین باورند که «ورمیر» در این اثر، هنرمند را در قالب تاریخ نقاشی به تصویر می کشد. او هنرمندی بورگوندیایی را به معرض نمایش گذاشته که «کلیو»، الهه تاریخ، را ترسیم می کند.
هنر و تاریخ با یکدیگر آمیخته اند. بیننده درحال تماشای یک تمثیل از تاریخ هنر است.




پشت سر هنرمند و الهه اش، نقشه ای بزرگ از جمهوری هلند دیده می شود. در مرکز نقشه، ۱۷ استان هلند نمایش داده شده اند، در صورتیکه ستون هایی در دو سمت چپ و راست نقشه با تصاویر کوچکی از شهرها و بناهای مهم تزیین شده اند.
چنین نقشه هایی در تزئینات داخلی قرن هفدهم هلند بسیار رایج بودند. با این وجود، ورمیر این نقشه را در نقاشی خود گنجانده تا جمهوری هلند را به عنوان وارث جدید سنت هنری غرب معرفی نماید. این سرزمین هنر است.




بر روی میزی در کنار مدل، مجموعه ای از اشیاء دیده می شود. برجسته ترین آنها، یک نقاب مرگِ سفید گچی است. در قرن هفدهم، ساختن مدلهای گچی از چهره افراد مشهور تازه درگذشته، مانند پادشاهان، هنرمندان و جنایتکاران مشهور امری رایج بود.
این نقاب ها به عنوان ثبت فیزیولوژیکی، آثار تاریخی وکنجکاوکننده ای شناخته می شدند.
وجود نقاب مرگ در نقاشی هنر نقاشی ممکنست به پایانی غم انگیز برای بوم نیمه تمام در صحنه اشاره داشته باشد. شاید این نقاشی موفقیتی بزرگ نخواهد شد.
شاید بسیار معمولی باقی بماند؟ یا شاید این نقاب، نمادی از «ممنتو موری» باشد(عبارت هنری و نمادین که یادآور اجتناب ناپذیر بودن مرگ است) تا یادآوری به بیننده باشد که همه چیز و همه کس چرخه ای دارند و پایانی مشخص؟

وقتی بیننده تمرکز خودرا به پیش زمینه معطوف می کند، مشخص می شود که پرده ای بزرگ لبه چپ صحنه را دربر گرفته است. این پرده با حالتی نمایشی به سوی بالا چرخیده و حالتی از مضمون پرزرق وبرق باروک را به نمایش می گذارد.
این مضمون نشان دهنده ساختگی بودن صحنه ی ارائه شده است.
گویی صحنه ی یک تئاتر، تصویر الهه، هنرمند و محیط اطراف شان از پشت پرده ای نمایان شده است. لحظه ای پنهانی، با کناره کشیدن درام گونه ی پرده، آشکار می شود.
آن چه جذاب است، حضور یک صندلی در پایه ی پرده است. این صندلی گویی به بیننده می گوید: «بنشین و این لحظه ی ساختگی اما باشکوه را تحسین کن.»
پرده عقب می زند، اما صندلی دعوت می کند.
نوعی پارادوکس از «رانش و کشش» در لبه چپ نقاشی جریان دارد.

«هنر نقاشی کردن» تابلویی پرجزئیات است که اشیای بیشتری نسبت به خیلی از دیگر آثار «ورمیر» در آن دیده می شود.
این تابلو حدودا مانند کاتالوگی از مهارت های ورمیر در به تصویر کشیدن پارچه، کاغذ، فلز، سنگ و چوب در وضعیت نوری متفاوت می باشد.
می توان گفت این اثر همچون یک «کارت ویزیت» مدرن عمل می کند که توانمندی های گسترده ی ورمیر را به نمایش می گذارد.
همه چیز توسط نوری هنرمندانه روشن یا سایه دار شده است؛ نوری که از منبعی الهی اما نادیدنی نشئت گرفته.
همه چیز در این صحنه آرام، ساکت و با واقع گرایی دقیق به تصویر کشیده شده است.

نکته جالب توجه این است که بعد از مرگ ورمیر، تابلو «هنر نقاشی کردن» یکی از معدود آثاری بود که همسرش «کاترینا» در زمان تسویه دارایی های هنرمند نزد خود نگه داشت.
شاید کاترینا حس می کرد این نقاشی اوج کار هنری همسر عزیزش را نشان می داد.
شاید این اثر خلاصه ای از تلاش یک عمر او برای تسلط بر هنر نقاشی بود.
بهر دلیلی که بوده، «هنر نقاشی کردن» یکی از شاهکارهای «ورمیر» است.




منبع:

1404/01/27
09:11:05
5.0 / 5
23
تگهای خبر: بازار , فروش , كارت , كیفیت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم کامنت دهید
= ۳ بعلاوه ۳
کارت خوب

کارت ویزیت خوب