ناهار دادیم که فیلم نسازید!
کارت خوب: به گزارش کارت خوب، یک مستندساز ضمن اشاره به شرایط ساخت فیلمش در دروازه غار اظهار داشت: «برای گرفتن مجوز به اداره ستاد مبارزه با موارد مخدر رفتیم. در آنجا ما را به ناهاری دعوت کرده و حسابی تحویل گرفتند. ازاین رو فکر کردیم همه چیز حل شده است. اما بعد رئیس اداره به ما اظهار داشت که شما اصلا اجازه فیلمبرداری از این منطقه را ندارید. پرسیدم پس چرا به ما ناهار دادید؟ در پاسخ اظهار داشت که این ناهار را دادیم که بفهمید نباید فیلم بسازید. هر کاری کردیم به ما مجوز ندادند و گفتند با کوچکترین تنشی که ایجاد شود، برای خودتان دردسر درست می شود.»
پنجاهمین برنامه «مستندات یکشنبه» که زیرمجموعه سینماتک خانه هنرمندان ایران به پخش فیلمهای مستند می پردازد، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، به نمایش فیلم مستند «پشت شیشه» به کارگردانی صابر الله دادیان اختصاص داشت.
به گزارش کارت خوب به نقل از ایسنا، بعد از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور سید احمد محیط طباطبایی (رئیس ایکوم ایران)، صابر الله دادیان (کارگردان و مستندساز)، سارا مهدی نژاد (پژوهشگر و مولف کتاب آموزش و نحوه رفتار صحیح با کودکان کار) و صادق محکی(پژوهشگر مدرسه بامداد رویش) در سالن استاد فریدون ناصری برگزار گردید. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
صابر الله دادیان در این جلسه اظهار داشت: اگر فیلم دیگری غیر از مبحث کودکان کار بود، ترجیح می دادم شما را در این ترافیک تهران اذیت نکنم. اما با توجه به این که فیلم در مورد کودکان کار بوده و مقرر است در رابطه با نحوه صحیح رفتار با کودکان کار در این نشست کارگاهی هم برگزار شود، لازم بود که این نشست را داشته باشیم. به هر ترتیب همه ما در طول شبانه روز حداقل لحظه ای با کودکان کار رو در رو می شویم. بنابراین این سختی را به دوستان خود دادم که نه به بهانه فیلم، بلکه به بهانه برگزاری این کارگاه بیایند و به این صورت همگی بتوانیم مُبلغ رفتار صحیح با کودکان کار شویم.
سید احمد محیط طباطبایی در ادامه این نشست اظهار داشت: وقتی در فرهنگ خود کلمه پشت شیشه می شنیدیم، معنای آن، یک نقاشی را معکوسِ دور از حقیقت کشیدن و بعد به شکل واقعی دیدن بود. دوربین کارگردان این اثر هم همین رفتار را برای ما رقم زده است. در این نشست به لحاظ فرهنگی به این فیلم می پردازم. بطور قطع در هر جامعه ای، مبتنی با فرهنگ تاریخی و ریشه های اجتماعی اش، افراد شکل های متفاوتی از یک تعریف واحد را عرضه می دهند. یعنی امکان دارد که شما در چندین نقطه از دنیا، صنعتگر داشته باشید. اما مفهوم صنعت در نقاط مختلف متفاوت می باشد. این مورد برای بحث شهرنشینی و هر بحث دیگری هم به همین صورت است.
او اضافه کرد: وقتی این مستند را می بینیم، در ذهنمان می آید که کار کردن کودکان امری ناپسند است که بطور قطع نباید صورت بگیرد. در حالیکه در تاریخ کشور ما، کودکان همیشه بخشی از نیروی مولد و کار در شکل های گاه ناهنجار بودند. بعنوان مثال وقتی به موزه فرش می رویم و یک فرش عمواوغلی را با ۱۴۰ رج نگاه کرده و ستایش می نماییم، باید بدانیم که آن فرش بافته نمی شد، مگر با انگشت ریز کودکانی که در کارگاه فرش آنها را به کار گرفته بودند. فراموش نکنیم که کارگاه عمو اوغلی متعلق به قرن بیستم و دوران پهلوی اول است. یعنی در آن زمان، چنین رفتاری، در جامعه ما عادی شمرده می شده است.
رئیس ایکوم ایران در ادامه صحبت هایش بیان نمود: این امر در نقاط مختلف و در شکل صنعت، کشاورزی و تولیدات متعدد وجود داشته است. حتی در شهرهایی با فرهنگ سنتی خیلی خوب مانند یزد هم چنین اتفاقی در جریان بوده است. به خاطر دارم که در سال ۵۲، سازمان یونیسف، فیلمی از ۳ کشور آلمان، ایران و برزیل می سازد و در هر سه کشور، کودکان ۱۶ ساله را بعنوان سوژه برگزیده و نشان داده است که کودکان در دو کشور ایران و برزیل حتی در صورت داشتن خانواده خوب، در تعطیلات بین مدرسه خود کار می کردند اما در آلمان با وجود این که بچه ها از طبقه ثروتمند نبودند، کار نمی کردند. چونکه کار کردن کودک زیر ۱۶ سال در آلمان ممنوع می باشد. این نشانی از تفاوت های فرهنگی است که نیاز دارد به صورت مفصل به آن بپردازیم.
محیط طباطبایی در ادامه صحبت هایش اظهار داشت: در شهر تهران، تضاد طبقاتی و تشدید این وضع از همه جای ایران بیشتر است. چونکه محرومیت در بعضی از نقاط به رسمیت شناخته می شود اما در تهران گاها به رسمیت هم شناخته نشده است و در یک شرایط نابرابر و ناپیدا این وضعیتی که دوربین آقای اله دادیان بخشی از آنرا به تصویر کشیده، وجود دارد. بخشی از مهاجرینی که در تهران حضور دارند، هنوز شناسنامه ندارند. وقتی فردی شناسنامه ندارد، یعنی حقوق پایه اجتماعی را ندارد. بعنوان مثال حق کار کردن ندارد.
او افزود: در واقع یکی از دلایلی که سبب می شود تا کودک خویش را سر کار بیاورند همین مبحث است. آنها گروهی بچه ها را برای کار می آورند. بنابراین وقتی شما در سر چهارراهی با آنها مواجه می شوید، فکر می کنید با باند و گروه مافیایی مواجه هستید. در حالیکه اینطور نیست؛ آنها نتیجه یک جامعه به هم ریخته، نابرابر و از نظر عدالت اجتماعی نامساوی به شمار می آیند. در کنار آنها، مهاجر افغان، پاکستان و... را هم داریم که شرایط دشوارتری هم دارند. مهم ترین مساله ما در این موضوع، ایجاد تغییر در تلقی نسبت به کودک کار و تغییر نگاه نسبت به خانواده هایی است که آنها دارند. آن زمان میتوان شرایط بهتری را ایجاد کرد.
اله دادیان در قسمت دیگری از این نشست اظهار داشت: مستندی که مشاهده کردید، یک مجموعه مستند ۹ قسمتی بوده که با عنوان «نامکان» در سال ۹۷ شروع و تا سال۹۹ ادامه پیدا کرد و به آخر رسید. مبحث این مجموعه مستند، حاشیه نشینی است. همینطور در این اثر به مبحث لوکیشن یعنی اماکن حاشیه و اماکنی که به رسمیت شناخته نمی شوند هم پرداخته شده است. بعنوان مثال به محله دروازه غار بعنوان یک محله حاشیه درون شهری پرداختیم. دروازه غار یکی از اصیل نشین ترین مناطقی بوده که قبل از انقلاب و در دهه ۲۰ فعال بوده و خیلی از حاشیه نشینان در آنجا مستقر بودند.
او اضافه کرد: افراد و اقشار نادیده مبحث دیگری است که در این مجموعه مستند به آن پرداخته شده است. منظور اقشاری است که هویت فیزیکال دارند اما به خاطر قوانین شهر به رسمیت شناخته نشدند. مانند افرادی که شناسنامه ندارند. در واقع با این که این افراد کنار ما زندگی می کنند، ما آنها را نمی بینیم.
این مستندساز همینطور در رابطه با شرایط تولیدی این مستند هم توضیح داد: با توجه به نداشتن تجربه و سبقه در این حوزه، نخستین روزی که قرار بود در رابطه با این مناطق کار نماییم، برای گرفتن مجوز به اداره ستاد مبارزه با موارد مخدر رفتیم. در آنجا ما را به ناهاری دعوت کرده و حسابی تحویل گرفتند. ازاین رو فکر کردیم همه چیز حل شده است. اما بعد رئیس اداره به ما اظهار داشت که شما اصلا اجازه فیلمبرداری از این منطقه را ندارید. پرسیدم پس چرا به ما ناهار دادید؟ در پاسخ اظهار داشت که این ناهار را دادیم که بفهمید نباید فیلم بسازید. هر کاری کردیم به ما مجوز ندادند و گفتند با کوچکترین تنشی که ایجاد شود، برای خودتان دردسر درست می شود.
اله دادیان در ادامه صحبت هایش اظهار داشت: با توجه به این که قصد داشتیم واقعا فیلم را بسازیم، پیگیری را ادامه دادیم. دومین مقصد ما در کوچه قالی شوها در مرکز صدمه دروازه غار بود. انتهای این کوچه، خانه ناصرخان پروانه بود که در دو فیلم «متری شیش و نیم» و سریال «پوست شیر» از شخصیت او برای طراحی شخصیتی که نوید محمدزاده و علیرضا کمالی بازی کرده اند، الهام گرفته شده بود. او یکی از بزرگترین پخش کننده های مواد مخدر جنوب تهران بود. ما شش ماه در خانه روبه رویی ناصر پروانه مستقر بودیم و بامداد به بامداد به او سلام می کردیم.
او افزود: پس از سه ماه که کمی سلام علیک پیدا کردیم، ما را کنار کشید و پرسید شما چه کسی هستید؟ گفتم ما فیلمساز هستیم و می خواهیم مستندی بسازیم؟ اظهار داشت: می خواهید از چه چیزی فیلم بسازید؟ گفتم از خدمات شما و این که چرا به این مناطق رسیدگی نمی کنند. اظهار داشت: برای کجا این فیلم را می سازید؟ گفتم برای دل شما. اظهار داشت: ازت خوشم اومد. شماره خودش را روی کاغذ نوشت و به من داد و گفت هرجا گرفتار معضل و بحران شدید، این شماره را نشان دهید. یکی دو مرتبه این اتفاق رخ داد و ما با نشان دادن آن شماره توانستیم کار خویش را ادامه دهیم.
این مستندساز در قسمت پایانی صحبت هایش به این مورد اشاره نمود که در ساخت مستند «پشت شیشه»، مدرسه بامداد رویش کمک شایانی کرده است.
در ادامه این نشست کارگاهی با عنوان نحوه صحیح رفتار درست با کودکان توسط سارا مهدی نژاد و صادق محکی برای حاضران برگزار شد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب