رئیس ایرانداك تاكید كرد:
ترجمان دانش کلید راهیابی پژوهش های علوم انسانی به هزارتوی اجرا
کارت خوب: رییس پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) با اشاره به انجام پژوهش های کافی و متنوع در علوم انسانی دلیل راه نیافتن این تحقیقات را به عرصه اجرا، ترجمه نشدن آنها به زبان دانشگاه، صنعت و سازمان ها و دولت دانست.
به گزارش خبرنگار گروه علمی ایرنا، هفته سوم آذر در کشور ما، زمان تجلیل از محققان و توجه بیشتر به مبحث پژوهش در حوزه های مختلف است. هفته پژوهش و فناوری ملی سال جاری از ۲۳ تا ۲۹ آذر درحال برگزاری است و دانشگاه ها و نهادهای مختلف هم هفته قبل از آن (۱۰ تا ۲۲ آذر)، هفته استانی پژوهش و فناوری را با تقدیر از محققان و برگزاری نمایشگاه گرامی داشتند.
با این که پژوهش به خودی خود در همه زمینه ها ضروریست و اهمیت آن هم به خوبی درک شده است، هم در حوزه های تخصصی مختلف مانند پژوهش علوم پایه و علوم انسانی با مسائل مختلفی روبرو است و هم به سبب کلی میزان بودجه تخصیص یافته به این حوزه هنوز به میزان تعیین شده برای برنامه ششم یعنی ۱.۵ درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی هم نرسیده است. هر چند بنابر نقشه جامع علمی کشور سهم پژوهش و فناوری از تولید ناخالص داخلی تا سال آخر این برنامه یعنی سال آینده (۱۴۰۴) باید به ۴ درصد می رسید.
همزمان با روزهایی که همه جا صحبت از پژوهش است، با محمد حسن زاده، رئیس پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) در مورد چرایی بی توجهی به یافته های پژوهش های علوم انسانی گفتگو کرده ایم. وی دانش آموخته رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در هر سه مقطع تحصیلی از کارشناسی تا دکتری و استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس است. همینطور در زمینه مدیریت دانش، نظام های دانش محور و علم سنجی و ارزیابی علم و فناوری پژوهش می کند. حسن زاده از سال ۱۳۸۵ بعنوان پژوهشگر گروه علم سنجی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور وارد عرصه علم سنجی شده و تابحال کتاب ها و مقالات گوناگونی در حوزه علم سنجی، سنجش و ارزیابی علم و فناوری و وب سنجی تالیف و ترجمه کرده است.
مجموعه شرایط برای کاربست پژوهش های علوم انسانی فراهم نیست
چرا میزان توجه و استفاده تصمیم سازان و تصمیم گیران از پژوهش های علوم انسانی در جامعه زیاد نیست؟ آیا باید کارویژه و دستورالعمل خاصی برای محققان علوم انسانی تعریف کرد؟ آیا تصمیم گیران و حاکمان جامعه باید صورت مسئله ها را به محققان دهند و از آنها پژوهش در مورد خاصی را بخواهند؟ آیا این شیوه سبب دستوری شدن پژوهش نمی شود؟ به صورت کلی برای رفع این مشکل چه باید کرد؟
استفاده از یافته های پژوهشی در تصمیم گیری و انجام کارها محصول وجود مجموعه ای از شرایط، زیرساخت ها و ارتباطات است. به جهت اینکه پژوهشها در سمت مخاطبان مورد استفاده قرار گیرد، اول از تمام باید دارای کیفیت مناسب باشد، به شکل مناسب به جامعه مخاطب معرفی شده باشد و مهم تر از آن سودمندی آن از جانب استفاده کننده ادراک شده باشد. کنترل کیفیت، رویت پذیر ساختن یافته های پژوهشی و تبیین سودمندی آن نیازمند زیرساخت مناسبی است که عمده دانشگاه های ما از این مجموعه زیرساخت ها بی نصیب اند. در سمت به کار گیرنده هم باید شرایطی وجود داشته باشد، مهم ترین شرط، اعتقاد و اجبار به فعالیت نواورانه مبتنی بر یافته های پژوهشی است. این امر به خودی خود نیازمند وجود رقابت، شفافیت، ارزیابی دقیق و ارج نهادن به فعالیتهای نوآورانه است.
وجود نقص و ناکارآمدی در این مجموعه از زیرساخت ها و شرایط در نهایت به بی استفاده ماندن پژوهشها منجر می شود. دانشگاه ها و پژوهشگاه ها به شکل روزانه و مداوم به یافتن و عرضه راهکارهای مشکلات مشغول هستند، اما جامعه کاربران این یافته ها یا از این یافته ها آگاه نیستند یا به کاربست آنها اعتقادی ندارند. به نسبت راهکارهایی که در جامعه دانشگاهی برای حل مسائل عرضه می شود، کاربرد آنها در میان جامعه مخاطب کمتر است. البته بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی از یافته های پژوهشی استفاده می نماید. شیوه دستوری در این حوزه کارآمد نمی تواند باشد، باید بر ایجاد سازوکارهای عمومی سازی و دسترس پذیرتر سازی یافته های پژوهشی درسمت نظام دانشگاهی، و ارزیابی کیفیت و رقابت پذیری در سمت جامعه کاربری (دولت و صنعت) متمرکز شد.
چرا پژوهش های علوم انسانی در حوزه کاربردی شدن کمرنگ هستند؟ برای مثال کمتر پژوهشی را سراغ داریم که تبدیل به یک فرضیه مطرح در سطح جهانی شود یا به یک محصول یا کاربرد عملی تبدیل شود؟
حوزه علوم انسانی حوزه متنوع و گسترده ای را شامل می شود. به همین دلیل، صحبت در رابطه با آن بعنوان یک کلیت، دشوار است. اما عموما، مسائل مربوط با علوم انسانی، مسائل پیچیده، چندبعدی و وابسته به فرهنگ هستند. بنابراین بخش مهمی از مسائل در ارتباط با حوزه علوم انسانی، پاسخ های کاملا حساب شده و ویژه را طلب می کند. پژوهش های دانشگاهی در بسیاری حوزه ها همچون علوم انسانی زمانیکه در چارچوب پیشنهاده و سپس رساله یا رساله صورت بندی می شوند، الزاما با مسائل دچار سازمان های مخاطب به شکل کامل مطابقت ندارند و شاید سطحی عمومی تر یا در بعضی موارد جزئی تر از یک مسئله چند وجهی و ویژه را در بر می گیرند. وقتی این مسائل را به سطح جهانی تعمیم بدهیم بازهم بر پیچیدگی آن افزوده می شود.
اما اگر واقع بینانه نگاه نماییم. مجموعه پژوهش های انجام شده در حوزه علوم انسانی در کشور اگر افزون تر از مسائل مبتلابه نباشد، کمتر از آن نیست. این یعنی عمده مسائل از جانب دانشگاه ها و پژوهشگاه ها پاسخ داده شده است. اما این که این پاسخ ها راهی به هزارتوی عرصه اجرا راه یافته است یا خیر این سوالی است دیگر. بنابراین باید هر چه بیشتر به ترجمان دانش دقت نماییم. دانش خلق شده در دانشگاه را باید به زبان جامعه، صنعت، سازمان و دولت ترجمه نماییم. این وظیفه الزاما بر دوش دانشگاه ها نیست. باید نظام ترجمان دانش از راه کارگزاری های دانش بعنوان یک بخش حرفه ای و تخصصی در کشور ایجاد و حمایت شود تا بتوانیم از پژوهش های موجود ارزش آفرینی نماییم.
مجلات علمی و بلایی به نام رویت ناپذیری
با این که تعداد مجلات علوم انسانی بیشتر از مجلات حوزه های دیگر است، رویت پذیری علوم انسانی و مقالات آن در سطح جهانی از دیگر حوزه ها مانند علوم پایه، مهندسی و علوم پزشکی بسیار کمتر است؟
مجلات کشور به شکل کلی، نه الزاما یک حوزه خاص، از رویت پذیری پایین تری برخوردار می باشند. دلیل اصلی آن هم کمبود توجه به این حوزه از جانب دست اندرکاران نشریات و محققان است. در حوزه علوم انسانی هم مشکل رویت پذیری باقی است. موانعی مانند زبان، سطح نگارش، دسترسی و نظایر آن بر این مشکل افزوده است. اما همزمان با توسعه شبکه های اجتماعی علمی و فناوری های هوش مصنوعی قابلیت افزایش رویت پذیری هم افزایش پیدا کرده است. مثلاً امروزه به سادگی میتوان نشریات را در شبکه های اجتماعی معرفی و همرسانی مقالات و انتشار پیش و بعد از انتشار آنها را آسانتر کرد. یا امکان ترجمه محتوا به زبان های مختلف بسیار بیشتر شده است. در کنار اینها باید به افزایش بهینه سازی وبسایت ها و ایجاد محمل های ملی برای اشاعه و انتشار مقالات علمی در چارچوب هایی مانند واسپارگاه های ملی مدارک علمی اهتمام ورزید.
دیده شدن نشریات در سطح ملی و بین المللی به ارتقای جایگاه کشور در منظومه علمی همینطور تقویت تعاملات و مرجعیت علمی کمک خواهد نمود. با پیشرفت فناوری هوش مصنوعی قابلیت های فوق العاده ای در اختیار جامعه علمی و اجرایی در این حوزه قرار گرفته است.
بودجه های اختصاص یافته به پژوهش های علوم انسانی (دست کم در دانشگاه خود شما، دانشگاه تربیت مدرس) در مقایسه با پژوهش های حوزه های دیگر چقدر است؟ اگر کمتر است دلیل آن چیست؟
به صورت واقعی، بودجه پژوهش و توسعه در کشور به نسبت سهم از تولید ناخالص داخلی ناچیز است. در حالیکه در سطح جهانی میانگین ۳ درصد برای این حوزه درنظر گرفته می شود، سال هاست که این سهم برای پژوهش و توسعه ما زیر یک درصد است. این مورد را نمی توان به شکل دانشگاهی یا بخشی ارزیابی کرد. هرگونه سیاست گذاری در این حوزه باید در سطح ملی مورد توجه قرار گیرد. مصوبه هایی مانند جهش دانش بنیان و غیره فرصت بی نظیری در این حوزه در اختیار گذاشته است.
اما هنوز در نبود پیگیری های اجرایی این مصوبه ها در مقام اجرا به اندازه کافی جاری سازی نشده اند. ضروری است در این حوزه هماهنگی مناسب بین دستگاه ها، شرکت ها و صنایع، و نهادهایی مانند سازمان أمور مالیاتی و غیره صورت گیرد تا بتوانیم سهم پژوهش از بودجه ملی و متعاقب آن هزینه کردهای بخش خصوصی را در حد متوسط جهانی و بالاتر از آن ارتقای دهیم.
نقش انجمن های علمی حوزه علوم انسانی و استادان دانشگاه را در کمرنگ تر بودن پژوهش های علوم انسانی چیست؟
انجمن های علمی و محققان همچون اعضای هیئت علمی می توانند در ارتقای بکارگیری پژوهش های علمی موثر واقع شوند. برای این کار ابتدا باید انجمن های علمی خویش را تقویت نمایند. هم اکنون مشارکت بدنه حرفه ای رشته ها و تخصص ها در اغلب انجمن های علمی قوی نیست. انجمن های علمی باید در بسیاری تصمیم گیری ها، سیاست گذاری ها، ارزیابی ها و غیره به شکل جدی مشارکت داده شوند. سپس، جامعه حرفه ای همچون اعضای هیئت علمی برای نمایان ساختن پژوهش و یافته های علمی خود توانمندسازی شوند و در قسمت های در ارتباط با ارزیابی پزوهشگران و سازوکارهای ارتقای مرتبه، جایگاه و امتیازی درخور برای امور در ارتباط با کاربردی سازی و ترویج یافته های علمی درنظر گرفته شود. زمانیکه مسئولیت معاونت پژوهشی در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس را داشتم، سازوکاری برای این کار درنظر گرفته شد و در کوتاهترین زمان ممکن نتایج آن مشاهده شد.
واقعیت اینست که پژوهش پس از پایان فرآیند دستیابی به داده ها و انتشار آنها پایان نمی گردد. انتشار یافته ها آغاز فرآیند ترویج و کاربردی سازی آن است که در دانشگاه ها به این امر خیلی کمتر پرداخته می شود. باید در این حوزه به شکل جدی برنامه ریزی و اقدام صورت بگیرد.
کلیت دولت باید به تقویت نظام علم باور داشته باشد
وظیفه نهادهایی مانند وزارت علوم، معاونت علمی، شورایعالی انقلاب فرهنگی در توجه و تخصیص بودجه بیشتر به پژوهش های علوم انسانی چیست؟
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یکی از نهادهایی است که به نسبت کارکرد خود بودجه کمتر و البته ناچیزی دارد. درصورتیکه مقایسه ای صورت بگیرد مشاهده می شود بودجه آموزش عالی با آنچه در کشورهای همتراز و پیشرفته اختصاص داده می شود قابل قیاس نیست. اما از منظر برونداد، دانشگاه های ما در سطح آنها یا بالاتر از آنها عملکرد دارند. این رابطه به این معناست که اگر ما بتوانیم پشتیبانی از نهاد علم و فناوری را بیشتر نماییم، به نتایج بیشتری دست خواهیم یافت. اول از تمام باید کلیت دولت به این نتیجه برسد تقویت نظام علم در واقع تقویت نظام پاسخ یابی و حل مسائل کشور است. در مرحله دوم باید بر تبدیل علم به فناوری و ابزارهای (سخت و نرم) موثر برای ارتقای عملکرد و بهره وری در قسمت های مختلف متمرکز شد. پژوهش های دقیق، کاربردی و منتج به فایده نیازمند پشتیبانی جدی است. همه نهادهای بالادستی در قوای مقننه و مجریه ضروری است در پشتیبانی از نهاد علم از همدیگر سبقت بگیرند.
تجربه اقتصادهای موفق، کشورهای پیشرفته و نظام های حل مسئله اثربخش نشان داده است دانش علمی، اکسیر حل مسائل ملی و بخشی است. به هراندازه که بر مدیریت اثربخش دانش علمی (Scientific Knowledge) توجه جدی معطوف نماییم به همان اندازه می توانیم به پیشرفت دانش بنیان و توسعه پایدار کشور دست یابیم.
منبع: goodcard.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب